یکی یدونه.....چراغ خونه

عیدانه

شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید این طور نوشت هر گلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس تا نباشد گل نرگس مهدی زندگی زیبا نیست...                              عیدتون مبارک دلتون شاد و لبتون خندون   +نیمه شعبان ٩٠ ...
26 تير 1390

پایان ماه پنجم

یعنی ما داریم به دیدن دخترمون نزدیک میشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هنوز هم باورم نمیشه که امروز وارد ماه ششم شدیم . نمیدونم چرا با این عدد ٦ حس غریبی بهم دست میده .احساس میکنم نشونه بزرگیه . پایان پنج ماهگی دختری مصادف شده با دومین سالگرد ازدواج من و همسری البته به تاریخ قمری یعنی روز تولد حضرت علی اکبر . (هییی چه روزی بود چه گرمایی خوبی داشت و چقدر بهمون خوش گذشت درست وسط تابستون) من و دختری هم امروز یه شارلوت بستنی درستیدیم که بابایی رو سورپرایز کنیم (خیلی زحمت کشیدیم با بستنی آماده و بیسکویت آماده ههههههههه ) . عکس این شاهکاره آشپزیمون هم شب میزاریم اینجا
22 تير 1390

دکتر نوشت

دیروز یک هفته زود تر از وقتمون رفتیم دکتر خانم دکتر مهربون اولش هیچی نگفت بهمون گفت اشکال نداره بعد که یه کمی با هم حرف زدیم و من هی گفتم که روزا چیکار میکنم و چه دردایی دارم  دکتر جون گفت بابا تو چرا انقدر وسواس داری . اصلا هم چیزیت نیست .هی تو خونه نشستی و داری فکر میکنی و به نتایج عجیب غریب میرسی منظورش این بود که مخت تاب برداشته طفلی روش نشد بگه . بعد هم گفت تا ماه دیگه این جا نبینمت هاااااااااا گوشتون رو بیارید جلوو....کسی نشنوه ها...... گفت همسری بیچاره چه میکشه از دست تو . من کلی زدم زیره خنده آخه همون روز همسری گفته بود که  حیف که دکتر منو راه نمیده بیام تو وگرنه شکایتت رو میکردم . خلاصه که بعد از قسمت عذاب آو...
14 تير 1390
1